میگن فلانی 10 سالشه یا بهمانی 25 سالشه، اما آیا واقعا همین سن و سال واقعی اونه؟؟
حضرت آقای جوادی حفظه الله می فرمودند که: بعضیا بچه 20 ساله یا بچه 40 ساله هستند چون زمین 20 یا 40 سال گشته ولی اینا که نگشتند. رفتارهاشون و حرف زدنشون عین بچه هاست.
چشمتون روز بود نبینه. امروز یکی از اینا رو دیدم. طرف مثلا 28 سالشه و دانشجوی دکتراست و متاهل هم هست ولی یه رفتارهایی میکرد نه در حد دبیرستان و راهنمایی، در حد دبستان بود این حرکاتش. منم سرخ شده بودم و سرم درد گرفته بود از دیدن حرکات این آقای دانشجوی دکترا. با خودم گفتم آخه این با این رفتار و اخلاقش کی بهش زن داده؟؟!! یه حس تنفر عجیبی بهم دست داد و فقط اونجا جلوی خودم رو گرفته بودم و تحملش می کردم. آقای جوادی می فرمودند آدم حال تهوع بهش دست میده ولی من باور نکردم تا امروز این اتفاق افتاد...
خدا ان شاءالله کمک بکنه همه، از جمله خودم، بزرگ بشیم
امروز نشسته بودم تو آزمایشگاه و داشتم روی مقاله کار می کردم که خدماتی که مسئول تمیز کردن آزمایشگاه هست اومد داخل و موقع تمیز کردن ازم پرسید به کی رای میدی. منم گفتم فعلا معلوم نیست و تا مناظره ها تمام بشه و حرفاشون رو بشنوم بعد تصمیم نهایی رو میگیرم. بعد این بنده خدا شروع کرد به تعریف کردن از احمدی نژاد، میگفت اگه اومده بود حتما بهش رای میدادم. میگفت روستای ما نه آسفالت داشت و نه گاز ولی وفتی احمدی نژاد اومد، هم کل راه های روستامون رو آسفالت کرد و هم به روستامون گاز کشید. میگفت هیچکس احمدی نژاد نمیشه. همچنین می گفت احمدی نژاد اونا رو که زیر نظر پیمان کار بودن و بهشون ظلم میشده رو برده زیر نظر دانشگاه و الان وضعشون خیلی بهتره. بهش گفتم کاندیداها رو میشناسی؟ اونم گفت فقط روحانی و قالیباف رو می شناسم. اصلا نمی دونست کس دیگه ای هم هست یا نه. نشستم عکس کاندیداهای دیگه رو واسش آوردم و راجع به هر کدوم بهش توضیحاتی دادم. بنده خدا عکس رییسی رو که دید و توضیحاتی که بهش دادم گفت همین به دلم نشست و به همین رای میدم :)
اینو واقعا به چشم دیدم که اکثر روستاییان عاشق احمدی نژاد هستن. چنتا روستای بندرعباس رو که رفتم یا چنتا روستای استان خودمون، دقیقا همین وضعیت بود و ناراحت بودن که چرا احمدی نژاد نیومده
نمی دونم چقدر پای درسهای اخلاق علما نشستید، اما بین بزرگوارانی که سعادت داشتم پای درس اخلاقشون در تهران و قم رفتم، آیت الله احدی یه چیز دیگه بودن. نمی دونم چجوری توصیفشون کنم. فقط باید یک بار، فقط یک بار، توی نماز به ایشون افتدا کنید و یا پای صحبت هاشون بشینید تا متوجه حرف من بشید. آیت الله احدی از نظر اخلاقی، تواضع و هر صفت خوب دیگه که فکرش رو بکنید تک هستن.
ایشون چهارشنبه شب ها در قم جلسه دارن و جمعه شب ها در تهران. پیشنهاد میکنم حتما به جلسات ایشون، حداقل یک بار، برید، مسیر زندگیتون رو عوض می کنن. از توی کانال تلگرام ایشون می تونید صوت جلسات ایشون رو دانلود کنید.
کانال تلگرامی ایشون: https://t.me/ahadi_ir
وبسایت ایشون: ahadi.ir
موسسه ایشون: emamjavad.com
تا همین چند روز پیش فکر می کردم که لقاء الله فقط بعد از مرگ اتفاق میفته ولی خب، واقعیت اینه که در همین دنیا هم میشه به لقاء الله رسید. و اما اثبات این موضوع با آیات قرآن:
سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ( سوره فصلت آیه 53). خداوند می فرماید: به زودی نشانه های خود را در آفاق و خودشان بهشان نشان می دهیم، و بعد می فرماید: خدا بر همه چیز شهید است.
اینکه خداوند نشانه های خودش رو به ما نشان بده و بعد بگه من شاهد همه چیز هستم، خیلی با هم ارتباط ندارند ولی اگه شهید در این آیه رو "مشهود" معنا کنیم، نه "شاهد"، ارتباط خوبی با هم پیدا میکنند(این نظر حضرت علامه و آقای جوادی است). خب پس می توان خداوند را در این دنیا شهود کرد.
در آیه بعد داریم:<<أَلَا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ>>. خداوند می فرماید: در لقاءالله تردید دارند آگاه باش که او بر همه چیز محیط است.
یعنی وقتی خدا بر همه چیز محیط است، دیگه نباید در لقاءالله تردید کنی. حالا سوالی که پیش میاد اینه که خدا فقط در اون دنیا(عالم مثال و عوالم بالاتر) بر همه چیز محیط است؟ مسلما نه. خدا در این دنیا هم بر همه چیز محیط است. یکی ممکنه بگه این آیه مربوط به بعد از مرگه، ولی چون این آیه، آیه 54 سوره فصلت و ادامه آیه قبلی است که به آفاق و انفس اشاره کرده، پس اشکال ایشون باطله و این آیات دقیقا به لقاءالله در این دنیا(عالم ماده) اشاره داره.
Proof is completed :)
مولایمان، اماممان، سرورمان حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام می فرمایند:
سوگند به خدا ـ سوگندى که در آن مشیّت خدا را مستثنى مى دانم ـ نفْس خود را چنان ریاضت دهم که اگر گرده نانى برایش فراهم آورم ، شاد گردد و به نانخورشِ نمک بسازد و چشم خانه خود را وا گذارم، که همچون چشمه اى که آبش تهى مى شود ، اشکهایش خالى گردد ، مگر نه این که اشتران بیابان چرْ وقتى از چریدن سیر شدند،مى آرمند و گوسفندان، وقتى چوپانشان آنها را از علف سیر کرد، در خفتنگاه خود مى خسبند؟ آیا على هم چون قوت و غذاى خود را خورد، همچون حیوانات بیاساید؟! پس چشمش روشن اگر پس از سالیان دراز [جهاد و پیشتازى و عبادت ]به چارپایان بیابان چرِ بى چوپان و به گوسفندانى که چوپان به چرایشان مى برد، اقتدا کند!
وقتی اینو میخونم خدا رو شکر می کنم و افتخار می کنم به داشتن چنین امامی...الحمدلله
جدیدا تا طرف یه کاری رو از روی تنبلی و یا هر دلیل دیگه ای، درست و کامل انجام نمیده آیه << لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها >> رو میاره و فکر میکنه دیگه همه چیز تمام شد و مسئولیت از ایشون سلب شده. مشکل اینجاست که این بنده خدا اصلا معنی "وسع" رو نمی دونه!!!
مثلا من چند ساعت دارم روی یه پروژه کار می کنم، خیلی خسته میشم و میگم "وسع" من در همین حد بود و بلند میشم که برم بخوابم. اما آیا واقعا وسع من همین قدر بود؟ یعنی نمی تونستم 5 دقیقه دیگه بیشتر بیدار بمونم؟ به احتمال بسیار زیاد می تونستم. پس وسع من بیشتر از چیزی بود که فکر می کردم. در اصل تا زمانی که من با اراده خودم بلند میشم که برم بخوابم، هنوز از حداکثر توان خودم استفاده نکردم. وقتی از شدت خستگی "بی اختیار" روی دفتر و کتابم خوابم برد، این میشه "وسع" من.
اگه بخوایم با این آیه کم کاری های خودمون رو "توجیه" کنیم، مصداق بارز " آنکس که نداند و نداند که نداند" میشیم...
بعضی وقتا میلم به سمت یه سری چیزهایی میره که خوب نیست، بعدش هم با سلام و صلوات و توسل سعی می کنم کنترلش کنم که جاهای پرت نره.
ما(بنده و امثال بنده) خیلی هم شاهکار کنیم، تهش می تونیم امیال خودمون رو تحت همِّ واحد ببریم و خودمون رو کنترل کنیم. ولی خوش به حال اونایی که "میل واحد" دارند. میل اون ها فقط به سمت خدای سبحان است و بس. اصلا میل به چیز دیگری پیدا نمی کنند که بخواهند خودشان را کنترل کنند...
اللهم الرزقنا