امشب(البته بهتره بگم دیشب) توی کلاس حکمت اسلامی بالاخره سفر دوم( سفر فی الحق) تمام شد و یکی از بچه ها بعد از اتمام کلاس رفت سراغ حاج آقا و با ناراحتی بهشون گفت:" چرا آخوندا این چیزا رو به ما نمیگن؟؟؟ چرا همه ش از گناه و جهنم و بهشت میگن؟؟ چرا این چیزا رو توی کتابای درسی ما نمیذارن؟؟"
معرفتمون(من و امثال من) نسبت به خدا واقعا ضعیف و کمه!!!
بارها پیش اومده که وقتی از یه نفر خیلی خیلی خوشم اومده و حس کردم همه جوره کارش درسته، یه اشتباهی از طرف سر میزنه(هر چند خیلی کوچک) و یه مرحله از توی ذهنم سقوط میکنه. باید بفهمم اون بالا بالاها توی ذهنم جای هر کسی نیست و هیچکس انقدرا هم مذهب و مقدس نیست و بالاخره اشتباهی ازش سر میزنه. توقعات رو نباید خیلی برد بالا.
فکر میکردم رسائل التوحید حضرت علامه دیگه تهشه. البته این فکرم در زمان حال درسته چون بالاتر از اون فعلا نیست اما باید بالاتر از اون بیاد چون الان با این توحید ناب علامه دو مسیر بوجود اومده. از دل این توحید کسانی بیرون اومدن که بعضیاشون در مسائل اجتماعی واقعا پرت هستن، کسانی که این رسائل رو شرح میدن و مسلط و مسلح به توحید افعالی و صفاتی شدن، کسانی که هرجور نگاه میکنی کارشون درسته و واسه بعضیا قبله شدن اما یه موضع گیری هایی میکنن در مسائل اجتماعی که آدم شاخ در میاره. معلوم میشه این توحید( همین بالاترین سطح توحیدی که الان در اختیار ماست نه توحید بما هو توحید) به تنهایی قرار نیست ما رو یک عنصر مطلوب و اثرگذار برای جامعه مون بکنه. یا باید رسائل التوحیدی نوشته بشه که از دل اون دو مسیر بیرون نیاد و یا باید چیز دیگه ای هم کنارش باشه. نمیدونم چیه ولی حدس میزنم ولایت مکملش باشه برای انسانی تاثیر گذار و مطلوب در همه ابعاد شدن.... والله اعلم.
پ.ن: خیلی نکته و عجیب و خفنی هستا. یه خورده روش فکر کنید می بینید چه موضوع پیچیده ای هست. یه نفر با اون سطح از معرفت و توحید در یکسری مسائل اجتماعی موضع گیری هایی میکنه که کسی با معرفت خیلی خیلی پایین تر از اون شخص هم چنین موضع گیری هایی نمیکنه. نخواستم مثال بزنم واسه حرفام و اسم اشخاص رو بیارم وگرنه هنوز هم پیچیده تر میشد.
نمی دونم منی که هنوز توفیق نداشتم وجه الله رو چه در خواب یا در بیداری ببینم، چجوری می تونم به لقاءالله برسم...
و اکحل ناظری به نظرة منی الیه...
یه عبارتی توی مناجات شعبانیه بود که خیلی با دلم بازی کرد: " فقد هربت الیک..."
آدم وقتی از چیزی فرار میکنه به جایی میره که اونجا امنیت و آرامش داره. این عبارت کلی است. نه اینکه از محیطی که الان توش هستی ناراحت باشی و یا الان حالت خوش نباشه و بگی هربت الیک. حتی اگه لبت خندون باشه و همه چیز بر وفق مراد، باز هم باید بگی " فقد هربت الیک"؛ در هر حالی هم که باشم، هیچ چیز لقای تو نخواهد شد...
دعا کنید واسم که به این حرفی که زدم ایمان بیارم...
یه چیزی بگم ولی بین خودمون بمونه: خیلی از چیزایی که در جامعه به عنوان کفر شناخته میشه، واقعا کفر نیست و عین توحید است. اتفاقا یه سری باورهایی که تو جامعه در رابطه با خدا وجود داره عین کفر است چون در تناقض با توحیده!!!! بین خودمون بمونه، جایی نگید:)
پیشنهاد میکنم رسائل التوحید حضرت علامه رو بخونید، مخصوصا 4 رساله اول رو. البته خودندش خیلی کار ساده ای نیست، واسه همین شرح رسائل رو بخونید. من فایل های صوتی آقای محمد حسین رحیمیان که رسائل رو شرح دادن، دارم گوش میکنم. آقای رحیمیان کارش درسته. متخصص آثار علامه طباطبایی هستن و این شرحشون مورد تایید آیت الله امجد هست.
" پست ثابت تا آخر ماه رمضان"
همون طور که قبلا قول داده بودم که وقتی ساعت و مکان اون خبر خوشی که گفتم معلوم بشه، یه پست جدا واسش میذارم، الان اومدم که همین کار رو بکنم.
از قردا شب، تا آخرین شب ماه مبارک رمضان، هر شب حضرت آیت الله احدی قراره که ان شاءالله شرح رساله لقاءالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رو داشته باشن. خود رساله لقاءالله به اندازه کافی بار عرفانی داره که آدم رو تا پایان ماه رمضان شارژ کنه، حالا هم که قراره از زبان حضرت آیت الله احدی شرح بشه، تاثیرش چندین برابر خواهد بود.
پیشنهاد میکنم حتما برنامه ریزی کنید که واسه حداقل یک شب هم بتونید توی این مراسم شرکت کنید. البته بعید میدونم که اگه یک جلسه رو بیاید، جلسات بعدی رو از دست بدید:)
آدرس: خیابان رجایی شمال، تقاطع آزادگان و رجایی، کوچه شهید خلفی، مسجد الزهرا(س). مراسم ساعت 10 شب شروع میشه
پ.ن: امشب رفتم محضر سید الکریم. حسابی چسبید. یه شب هم تو ماه رمضان شرفیاب بشید محضر سید الکریم. از این بزرگوار کراماتی دیدم که بهشون ایمان آوردم، دیگه از عین الیقین رد شده و به حق الیقین رسیده. خیلی از اتفاق ها هم واسه خودم افتاده. کمتر امام زاده ای دیدم که اینجوری بعد از رحلت هم تصرف کنه در عالم ماده!
این چشم های خیس برازنده‌ی تو نیست
محراب را که آینه کاری نمی کنند...
سعید صاحب علم
پ.ن: زیاد شعر می خونم، مخصوصا جناب فاضل نظری، ولی کم پیش میاد که با شعره خیلی خیلی حال کنم به طوری که تو وبلاگ بذارمش. یا امشب شعرهایی که دارم میخونم خیلی فوق العاده هستن یا حال من امشب فرق میکنه. مصرع دوم به شدت تحت تاثیر قرارم داد.
گفتی که دیر و زود به حالت نظر کنم
آری کنی! چو بر سر خاکم گذر کنی...
سعدی
