دهه کرامت
از 4 سال قبل، هر سال دهه کرامت و روز میلاد امام رضا(ع) مشهد بودیم. خیلی حال و هوای خوبی بود. اما امسال نشد که دهه کرامت بریم. شب میلاد حال و هوای خاصی توی حرم هست. من عشقم اینه که ساعت 12 شب به بعد توی صحن ها قدم بزنم، برم توی رواق های خلوت و آروم بشینم، کلا تو حرم باشم، توی اون صحن و سرا. نماز صبح های حرم توی دارالحجه که دیگه غیر قابل وصفه. بعد از نماز صبح هم تا طلوع آفتاب بری ورودی صحن انقلاب وایسی، همون لحظه که آفتاب بر گنبد طلا می تابه، همون لحظه که چراغ ها رو خاموش می کنن، همون لحظه که دارن نقاره میزنن، همون لحظه که نسیم ملایم صبحگاهی صورتت رو نوازش میده، همون لحظه، تکیه بزنی به درب ورودی، سرت رو تکیه بدی به دیوار و تک تک این لحظات و حس و حال رو در خاطرت ثبت کنی، مبادا حتی یک لحظه رو هم از دست بدی...
امسال هنوز نتونستم مشرف بشم مشهد. خیلی دلم میخواست دهه کرامت اونجا باشم...
کار علمی کردن توی حرم هم حال و هوایی داره ها. باید بچشید تا بفهمید. غیر قابل وصفه. استادمون میگفت که میرفته بهشت ثامن( همون قبرستانی که زیر صحن هاست) و تمام برگه ها و سوالاش رو می گذاشته روی قبر یکی از علما( اسمشون رو بهمون گفتن ولی من فراموش کردم) و بهشون میگفته اومدم جواب سوال هام رو از شما بگیرم و خودشون میگفتن که جواب سوال هام رو هم گرفتم، هرچند میگفتن همه بهم چپ چپ نگاه می کردن و فکر میکردن دیوونه ام:))
پ.ن: ان شاءالله در آینده یه پست واسه کار علمی کردن توی حرم میذارم. خاطره ها دارم از کار علمی کردن در مسجد اعظم...