مریم میرزاخانی
برای الگوی دوران المپیادم:
امروز خبر فوتش را دیدم. شوکه شدم. چند ماه پیش 20 امین سالگرد حادثه سقوط اتوبوس حامل دانش آموزان المپیادی به درون دره بود که در آن حادثه مریم میرزاخانی زنده ماند، دارنده دو مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی با نمره کامل. حادثه ای که در آن کسانی چون رضا صادقی و آرمان بهرامیان که همه دارای مدال های رنگارنگ المپیادهای مختلف جهانی بودند در 20 سالگی به خواب ابدی رفتند. میرزاخانی زنده ماند با خاطرات تلخ آن روز. مریم میرزاخانی وقتی کتاب نظریه اعدادش را برای دانش آموزان علاقه مند به المپیاد ریاضی نوشت، آن را تقدیم کرد به دانش آموزان نخبه از دست رفته در آن حادثه. حالا امروز دقیقا 20 سال بعد از آن حادثه تلخ، یکی از بازماندگان آن حادثه هم در اثر سرطان جان باخت. میرزاخانی الگوی من در تمام دوران دبیرستان بود. البته بهتر است بگویم او الگوی تمام المپیادیون بود. او نه تنها نابغه ریاضی ایران بلکه نابغه ریاضی در جهان بود. چند سال پیش بود که به عنوان اولین زن در تاریخ، جایزه فیلدز که معادل نوبل ریاضی است را از آن خود کرد. چند روز قبل مریم میرزاخانی به عنوان دانشمند نخبه ریاضیات در قرن 21، اولین ایرانی بود که به عضویت آکادمی ملی علم در آمد و نامش در کنار آلبرت انیشتین قرار گرفت.
هرچند بعد از اینکه عکس های او را بدون حجاب در آمریکا دیدم، جایگاهش در ذهنم خیلی سقوط کرد اما همچنان برایش احترام قائل بودم چون در دوران المپیاد، نظریه اعداد را از کتاب او یاد گرفته بودم و اعتقاد قلبی دارم که افراد نابغه ای چون میرزاخانی، اگر با حقیقت اسلام آشنا شوند، آن را با جان و دل و حتی بهتر از ما می پذیرند و قسمتی از مشکل هم به ما بر میگردد که چهره حقیقی اسلام را نشان ندادیم و واقعیت های زیبا را مخفی کردیم برای خودمان. حال خوش معنوی را منحصر کردیم به خودمان و آن را با دیگران به اشتراگ نگذاشتیم. استاد ما می فرمودند که آیت الله بهاء الدینی می گفتند اگر برای اینکه هنوز مردم ژاپن با اسلام آشنا نشده اند گریه ات نگیرد در خودت شک کن..
چند سال قبل دکتر ایمان افتخاری مهمان ما بودند. او هم از نوابغ ریاضی است که دو مدال طلای جهانی ریاضی در کارنامه دارد و تز دکترای او در پرینستون چنان سر و صدایی به پا میکند که از هاروارد پیشنهاد تدریس دریافت می کند و چند سالی در هاروارد تدریس میکند ولی چون انسان مذهبی بودند، نمی توانند در آن فضا تحمل کنند و به ایران باز می گردند و اکنون در ipm مشغول هستند. هنوز جمله دکتر افتخاری در مورد دکتر میرزاخانی از یادم نرفته. ایشون دستشون رو به صورت شیب دار گرفتند و گفتند میرزاخانی همیشه اینجوری بود. هیچ وقت شیب پیشرفتش صفر نشد، ماها بعضی وقت شیب پیشرفتمون صفر میشه ولی میرزاخانی خستگی ناپذیر بود و همواره در حال تلاش برای پیشرفت...
دکتر میرزاخانی خیلی سال قبل اومده بودن ایران که برای بچه های اصفهان کلاس مجانی المپیاد ریاضی بذارن و از آموزش و پرورش تقاضای یک سالن کرده بودن ولی آموزش و پرورش به ایشون سالن نداده بود و خودشون با پول خودشون یک سالن اجاره می کنند و برای دانش آموزان المپیادی همایش رو برگزار می کنند...
دکتر میرزاخانی امروز از دنیا رفت ولی کاش قدر امثال او همچون دکتر افتخاری را بدانند و دیگر جلوی آن ها، همانند دکتر میرزاخانی سنگ اندازی نکنند. کاش قدر سرمایه های انسانی این سرزمین را می دانستند. من کسانی را دیدم، از همین نوابغ، که فقط با چند جلسه آموزشی حکمت اسلامی نظرشان راجع به اسلام عوض شده و مذهبی شده اند. فقط کافی است آغوش خود را به روی آن ها باز کنیم تا در آغوش غرب قرار نگیرند...