حاج عزت الله مومنی
امروز خبر دار شدم حاج عزت الله مومنی فوت کردند. حال عجیبی بهم دست داد. چند ماه پیش تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده به دیدار این شاگرد رجبعلی خیاط برم. به زحمت تونستم حدود خونشون رو پیدا کنم و همون موقع اذان ظهر رو گقتن. واسه همین رفتم به مسجد جامع صفا که نزدیک خونه ایشون بود. مسجد جالبی بود و ظاهرا یه حوزه علمیه هم اونجا بود و مسجد پر از طلبه های جوان بود. بعد از نماز طلبه ها همدیگه رو بغل میکردن و روبوسی میکردن که برای اولین بار بود همچین صحنه ای رو می دیدم. بعد از نماز با یه حال خوش رفتم به کوچه حاج عزت الله مومنی. سر کوچه یه سوپر مارکت بود که آدرس دقیق خونه ایشون رو از صاحب سوپری پرسیدم. رفتم در خونه حاج عزت الله مومنی و در زدم که یه بنده خدا اومد دم در و گفت حاج آقا سه شنبه ها و جمعه ها واسه عموم جلسه دارن تو خونشون( من یکشنبه رفته بودم اونجا). گفت حاج آقا حالش زیاد خوب نیست و حدودا صد سالشون هست واسه همین اگه کار واجبی نداری همون سه شنبه یا جمعه بیا ولی اگه کارت واجبه و مهم بیا برو داخل پیش حاج آقا. منم گفتم نه کارم مهم نیست و فقط میخواستم ایشون رو زیارت کنم و خداحافظی کردم و رفتم و از بعد اون روز دیگه فرصت نشد که برم پیش ایشون...
امروز همه ش دارم خودم رو سرزنش میکنم که چرا حتی یک بار نتونستم برم و این شاگرد شیخ رجبعلی خیاط رو ببینم. خیلی ناراحت شدم...